فوريت هاي پزشكي 91 دانشگاه علوم پزشكي بيرجند وبلاگ برو بچ باحال و با صفای فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
| ||
|
از زبون يه پسره: با دوستم رفته بوديم سفره خونه يه دختر پسره هم اومده بودن، ازرفتارشون معلوم بود با هم دوست بودن... پسره پشتش به من بود ولي دختره رو به من معلوم بود پسره بدجور عاشق دخترس اولش با نگاه با دختره حرف زدم با يه كاغذ بهش اشاره كردم اونم با يه نگاه تاييد كرد وقتي خواستن برن پسره رفت جلو كه حساب كنه منم خيلي سريع كاغذو دادم به دختره توي كاغذ براش نوشته بودم (( خييييلي پستي)) نظرات شما عزیزان: Hossein Anani
ساعت14:02---16 آذر 1392
داداش فکر کنم این داستان مال اون موقعی بود که به دنیا اومده بودم بابام توی گوشم گفتش منم با لب و لوچه ای آویزون زدم توی پرش...
پاسخ: درسته که این داستان خیانت دخترا تازگی نداره!!! ولی خب اینم حرف دل مابود... [ پنج شنبه 14 آذر 1392
] [ 21:19 ] [ امیر صغیری ]
|
|
[ طراحی : حمید جلالی فر ] [ Weblog Themes By : حمید جلالی فر فوریت های پزشکی 91 دانشگاه علوم پزشکی بیرجند] |